Home Page »  M »  Mansour
   

Ensane Nou Lyrics


Mansour Ensane Nou




در لحظه‌های بی تو پژمردن
وقتی که مردت داره می‌میره
لابد کسی از عطر تو مسته
لابد کسی دستات و می‌گیره
لابد بجز من مرد بیگانه
اسم در گوشیت رو می‌دونه
لابد نشانه‌هات رو می‌شناسه
این سوز بد من و می‌سوزونه
این سوز بد من و می‌سوزونه

یکی از این روزا، روزای بی صدا
بذار مث اول به تو بگم «شما»
بذار بگم «سلام، به چشمتون میام»
بگم «نفس نفس هواتون و می‌خوام»
هوام و داشته باش، دوباره با گلاش
خود خودت بمون، مث همه نباش
یکی از این روزا، خود خود شما
میای قدم قدم تا شهر عاشقا

فردا دوباره از شما سبزم
از نو پر از حرفای دل‌کوبم
کشف عجیب دستاتون از نو
فردا دوباره بی‌خودی خوبم

شاید جهان تازه در راهه
یا آخر انسان خودخواهه
شاید که ما انسان نو باشیم
که زرد و سرخ، سپید و سیاهه
شاید، شاید

یکی از این روزا، روزای بی صدا
بذار مث اول به تو بگم «شما»
بذار بگم «سلام، به چشمتون میام»
بگم «نفس نفس هواتون و می‌خوام»
هوام و داشته باش، دوباره با گلاش
خود خودت بمون، مث همه نباش
یکی از این روزا، خود خود شما
میای قدم قدم تا شهر عاشقا



Browse: